بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 9
دوستان سلام با عرض پوزش اینترنت بنده به مدت یه ماه قطع شده بود به همین دلیل نتونستم به وبلاگم سر بزنم وپست جدید بذارم انشا الله امروز با پست های جدید در خدمتم .یاعلی
لا خیر فی کثیر من نجوئهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس........
هیچ فایده ای در بیشتر سخنانشان وجود ندارد؛مگر اینکه دستور به انفاق وصدقه یا کار خیر وپسندیده ویا از بین بردن اختلاف میان مردم باشد.......(نساء/114)
بسیاری از گفته های ما فایده ای ندارد؛بلکه به ضرر ما هم تمام می شود.به همین خاطر،در بسیاری از اوقات،سکوت بهتر از سخن گفتن است.خداوند در این ایه،تاکید می نماید که بیشتر سخنان انسان ها بی فایده بوده وتنها زمانی نیکوست که در راه خدا باشد.
ترمز زبان!
اگر زبان را به اتومبیلی تشبیه کنیم که انسان را در راه هدفش،هدایت می کند،سکوت واندیشیدن قبل از گفتار را باید به ترمزی تشبیه کنیم که سرعت ان اتومبیل را در پیچ وخم های خطرناک کم کرده ورسیدن به مقصد را امن تر می کند.
به همین دلیل است که امام علی(ع)زبا را معرف شخصیت هر کس می داند.
ایشان می فرماید:((زبان عاقل در پشت قلب اوست وقلب نادان در پشت زبان اوست))؛یعنی انسان عاقل،اول فکر می کند واگر سخنش را درست وعاقلانه دید،به زبان می اورد،ولی شخص نادان،اول پرحرفی می کند وبعد با عقلش فکر می کند وپشیمان می شود.
در حدیث امده است که هر روز صبح که فرا می رسد،زبان به تمام اعضاءبدن نظر می افکند ومی گوید:()صبح شما چگونه است؟))اعضای بدن به او می گویند:((اگر تو ما را به حال خود بگذاری،حال ما خوب است.))سپس زبان را سوگند داده وچنین می گویند:((تو را به خدا قسم!امروز رعایت حال ما را بکن؛چون ما به خاطر کارهای تو پاداش گرفته یا مجازات می شویم.))صفحه40و41کتاب حفظ موضوعی قران درس 12
دوستان گلم التماس دعای فراوان برام خیلی دعا کنید که محتاج دعای شما عزیزان هستم .یاعلی
قل اغیر الله ابغی ربا وهو رب کل شی........
بگو:((ایا جز الله پروردگاری بجویم؟با اینکه او پروردگارهر چیزی است.....(انعام164)
خداوند متعال،((رب العالمین=پروردگار جهانیان))است.((رب))به معنای تربیت کننده است.پس خدا نه تنها انسان ها را افریده؛بلکه ان ها را در دامن مهر وعطوفت خود پرورش داده وبه رشد وکمال می رساند.
احساس واقعی
سهیل پسر بسیار بازیگوشی بود.او برای اولین بار می خواست با پدر ومادرش به دریا برود.در راه.پدر سهیل چندین بار به او تذکر داد که هنگام شنا کردن در دریا،از ساحل دور نشود؛چون ممکن است شن های زیر پایش خالی شده وغرق شود.بعد از رسیدن به دریا،سهیل مشغول اب بازی وشنا کنار دریا شد،ولی چون به پدر قول داده بود،زیاد جلو نمی رفت.یک بار که پدر برای انجام کاری از ساحل دور شد،سهیل تصمیم گرفت تا شنا کردن در دریا را هم تجربه کند.برای همین،چند قدمی جلوتر رفت تا به جایی برسد که اب به سینه اش برسد وبتواند شنا کند.پس از چند بار دست وپا زدن ،نفسش تمام شدوتصمیم گرفت بایستد،ولی هر کاری کرد پایش به زمین نمی رسید.تند تند دست وپا می زد وسعی می کرد به ساحل نزدیک تر شود .خیلی ترسیده بود.تنها امیدش به خدا بود .در دلش می گفت:((خدایا کمکم کن!))ناگهان موجی بزرگ از وسط دریا امد واو را به چند قدم نزدیک ساحل پرت کرد.همین که پای سهیل به زمین رسید ،خدا را شکر کرد وفهمید که خدا را نمی شود دید،ولی می شود او را واقعا احساس کرد. او کسی است که از پدر ومادر مهربان تر است وهیچ وقت ما را تنها نمی گذارد.صفحه26و27 کتاب حفظ موضوعی قران/درس6
((پروردگارا!بر من وپدر ومادرم وهر مومنی که در سرایم درایدوبر مردان وزنان با ایمان ببخشای وبر هلاکت ستمگران بیفزای))سوره نوح ایه28
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
اشتراک