سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 78572

  بازدید امروز : 27

  بازدید دیروز : 4

خدا همین نزدیکی هاست

 
ستودن بیش از سزیدن ، چاپلوسى کردن است ، و کمتر از آنچه باید درماندگى است یا رشک بردن . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: الهام محمدی ::: سه شنبه 96/3/16::: ساعت 5:28 عصر

سلام بر اهالی پارسی بلاگ

طاعت و عباداتتون قبول درگاه حق باشه انشا الله .لحظه افطار واسه من حقیرم خیلییییییی دعا کنید.یاعلی     


 
نویسنده: الهام محمدی ::: دوشنبه 96/3/15::: ساعت 4:55 عصر

رحلت جانسوز امام خمینی(ره)بر تمام دوستداران ایشان تسلیت باد.یاعلی   


 
نویسنده: الهام محمدی ::: شنبه 96/3/13::: ساعت 4:56 عصر

با عرض سلام و ادب

دوستان سلام.در این ماه پر برکت و پر خیر از تمامی شما عزیزان خواهشمندم برای بنده حقیر خیلی دعا کنید.التماس دعا.یاعلی


 
نویسنده: الهام محمدی ::: دوشنبه 96/2/4::: ساعت 3:43 عصر

دوستان سلام.

از حرا ایات رحمن و رحیم امد پدید

با نخستین حرف ،قران کریم امد پدید

صوت ((اقرا باسم ربک ))می رسد بر گوش جان

یا که از غار,,حرا,,خلق عظیم امد پدید

عید مبعث مبارک

عید مبعث بر تمامی شما عزیزان و تمامی مسلمانان جهان مبارک باد.یاعلی      


 
نویسنده: الهام محمدی ::: جمعه 96/2/1::: ساعت 4:29 عصر

کلی راه از سرخه امده بودیم برای شرکت در مراسم عروسی.جلوی در که رسیدیم محمد باقر ایستاد و من رفتم داخل.چشمم که به مهمان ها افتاد،به سرعت برگشتم بیرون.خنده اش گرفت. گفت:((تا حالا عروسی اینجوری ندیده بودی؟!))گفتم:((نه!ولی اینجا انگار زنونه اس!))گفت:((نه!زنونه و مردونه قاطیه.ندیدی من نیومدم داخل؟چون می دونستم اینجوریه نیومدم)).با هم رفتیم بیرون و تا اخر شب توی خیابان ها دور زدیم تا بلاخره مراسم عروسی تموم شد.برای خوابیدن رفتیم خونه خواهرم.خواهرم تا چشمش به ما افتاد با عصبانیت گفت:((از سرخه تا اینجا اومدید که تو خیابونا بچرخید؟!ترسیدید بیاید تو بخورنتون؟))

محمد باقر گفت:((بحث خوردن و نخوردن نیست.اگه می اومدیم تو،باید به زن و بچه مردم نگاه می کردیم)).

خواهرم گفت:((این همه مردم بودند،شما هم یکیشون)).

محمد باقر که حسابی عصبانی شده بود،داد زد و گفت:((ما چیکار به بقیه داریم؟باید خودمون را حفظ می کردیم که کردیم.رسم اینجا رو که نباید با دینمون عوض کنیم)).

شهید محمد باقر اسدی نژاد . یاعلی


 
<      1   2   3   4   5   >>   >